پایان نامه فلسفه های معاصر تربیت اخلاقی

پایان نامه فلسفه های معاصر تربیت اخلاقی پایان نامه فلسفه های معاصر تربیت اخلاقی

دسته : -علوم انسانی

فرمت فایل : word

حجم فایل : 302 KB

تعداد صفحات : 38

بازدیدها : 317

برچسبها : دانلود پایان نامه پژوهش پروژه

مبلغ : 10000 تومان

خرید این فایل

پایان نامه فلسفه های معاصر تربیت اخلاقی

پایان نامه فلسفه های معاصر تربیت اخلاقی

مقدمه

     تربیت اخلاقی فعالیتی است كه باید از دو نوع مطالعه نظری به دست آید و حاصل آن در عمل به كار گرفته شود. از یك سوء مفهوم اخلاق، قلمرو فلسفه از لحاظ سنتی، هدف تربیت اخلاقی به شدت بر شناخت و آگاهی از فرد و اخلاق مبتنی خواهد بود. از سوی دیگر، مباحث مربوط به طبیعت و تحول انسان در روان شناسی مشخص می كند كه چگونه انسان می تواند فاعل اخلاقی شود و مطابق با معیارهای معین فلسفه اخلاق بیندیشد و عمل كند. بالاخره تربیت كاری است كه این داده های نظری را به حیطه عمل می كشاند و برنامه، روش و شیوه ها را تعیین كرده، ارتباط آن را با عوامل رشد اخلاقی مطلوب مورد بررسی قرار می دهد.

     برای آگاهی از وضعیت كنونی تربیت اخلاقی، باید پیشینه و اصول مفروضه چهار دیدگاه بانفوذ معاصر را بررسی كنیم. روش كار ما در این مقاله بر مطالعه فلسفه های اساسی این چهار رویكرد متمركز خواهد بود در مقالات بعدی كتاب حاضر، از منظر روان شناسی و تربیتی، با تفصیل بیشتری به رویكردهای مورد نظر پرداخته خواهد شد در اینجا هر یك از آنها در پنج مرحله به بحث گذاشته می شود: ابتدا به این نكته پی خواهیم برد كه مطابق با رویكرد شخصی چه نوع از فعالیت انسانی در قلمرو ارزش گذاری اخلاقی و در نتیجه در قلمرو تربیت اخلاقی قرار می گیرد در صورتی كه تربیت اخلاقی با روش های عملی (مرحله دوم) توأم گردد، چه بسا بتوان زمینه ی فلسفی (مرحله سوم) و روان شناسی (مرحله چهارم) هر رویكردی را استخراج كرد، هر چند طرفداران آن رویكرد چنین چیزی را به صراحت بیان نكرده باشند (مرحله پنجم) سپس شایستگی همه جانبه هر رویكرد را از حیث تأثیر و اعتبار آن در رشد فاعل اخلاقی ارزیابی خواهیم كرد، از این لحاظ، قوت و ضعف های دیدگاه های مختلف و مشكلاتی كه باید برای ترسیم نظریه جامع و بایسته برطرف گردد، آشكار می شود.

     با وجود این، برای ارزیابی از شایستگی یك رویكرد نیاز به معیار شایستگی است. حتی برای بررسی نظریه های تربیت اخلاقی باید بر نوع موضوعاتی كه راجع به آن سخن می گوییم تفاهمی ضمنی داشته باشیم. این زمینه عمومی كه ریشه در تجربه عادی اخلاقی هر فردی دارد، در تمامی مواردی كه به دنبال می آید، مفروض خواهد بود ما شاهدیم كه خود قضاوت های اخلاقی را بنا كرده و براساس آن عمل می كنیم: این داده ها از وضعیت موجود ما به دست می آید ما می خواهیم بدانیم كه چگونه می توانیم چنین كارهایی را بهتر انجام دهیم و به دیگران به ویژه به جوانان كمك كنیم تا آنان نیز به همین صورت عمل كنند. در نتیجه، مناسب است كه به طور خلاصه و در آغاز مراد خود را از «اخلاق»(2) روشن سازیم.

     اخلاق به رفتار انسانی و ارزیابی از آن ارتباط دارد: چگونه می توان رفتار یا زندگی خوبی داشت؟ از جهاتی، همة رفتار انسانی از خوردن ساندویچ گرفته تا مردن به هر دلیلی در قلمرو اخلاق قرار می گیرد از لحاظ دیگر، تنها رفتارهای خاصی «رفتارهای اخلاقی» می باشند و بقیه نااخلاقی (نه ضد اخلاقی) اند. با این كه دانشمندان علم اخلاق راجع به عوامل اخلاقی و غیراخلاقی رفتارها اختلاف نظر دارند، اما چنین اختلافی راه به جایی نمی برد و به نظرمی رسد كه اصل رفتار است. «داوری اخلاقی»، «نظریه اخلاقی»، «رشد اخلاقی»، و به ویژه «تربیت اخلاقی» با داشتن تصوری از رفتار خوب یا بد، تبیین می شود.

     همچنین، علی رغم این كه رفتار انسانی از یك فرد به تنهایی و نه به طور جمعی صادر       می شود، اما بدیهی است چنین عملی، عمل ساده ای نیست. رفتار انسانی بر مجموعة پیچیده ای از فرایند ها و توانایی ها، از رشته های عصبی گرفته تا داوری صوری عملیاتی(3)، مبتنی می باشد. بدین ترتیب، «تربیت اخلاقی» چه بسا می تواند به روش هایی اشاره داشته باشد كه براساس آن، انسانی هر نوع توانایی كه برای انجام رفتارخوب و فاعل شدن به اخلاق مطلوب نیاز دارد، به دست می آورد بسیاری از توانایی های ضروری در مناسبت های دیگر، مثلا توسط عصب شناسی و متخصص كارآمد مورد بررسی قرارمی گیرد، اما تحقیق راجع به روان شناسی اخلاق و تربیت اخلاقی می باشد و یا فعالیت اخلاقی در آن نقش اساسی دارد. روان شناسی اخلاق این سؤال را مطرح می كند: چه چیزی در انسان وجود دارد كه موجب می شود تا او به اخلاق –با پذیرفتن مفهومی از اخلاق در فلسفه اخلاق، كه این سؤال بر پایه آن مفهوم استواراست –جامعه عمل بپوشاند؟ تربیت اخلاقی این پرسش را مطرح می كند: چگونه در عمل می توانیم توانایی های مذكور را در افراد پرورش دهیم؟

     در اینجا هدف ما بررسی همة نظریات مزبور نیست، بلكه بر دیدگاه هایی تأ‌كید می كنیم كه در حال حاضر تأثیر مهمی بر تربیت اخلاقی دارند. دیدگاه های مذكور عبارت است از: تبیین ارزش ها(4)، شناختی –رشدی، شناختی –تحلیلی(5) و سنتی. با بررسی این رویكردها چه بسا بتوانیم به نتایجی دست یابیم كه كاربرد بسیار زیادی دارد.

 

نظریه تبیین ارزش ها در تربیت اخلاقی

     نقطه آغاز نهضت معروف «تبیین ارزش ها» به اثر لوئیس راتس و دیگران در خلال دهه های 1950 و 1960 برمی گردد؛ زمانی كه برای نخستین بار كتاب حجیمی تحت عنوان «ارزش ها و آموزش» توسط راتس با همكاری مریل هارمین(6) و سیدنی بی. سیمون(7) در سال 1966 به چاپ رسید. همان طور كه هوارد كرشن بوم(8) در مقالات اخیر خود تحت عنوان مطالب خواندنی راجع به تبیین ارزش ها 1973 اشاره كرد، ساختاری نظری این رویكرد در طول سالیان متمادی نسبتا ثابت مانده است. به منظور تجدید نظر در رویكرد، پیشنهادهایی توسط كرشن بوم در آن برهه (1973، در مقالات اخیرخود) و در اثر جدیدش تحت عنوان «نظریه جدید تبیین ارزش ها» 1977 ارائه شد. به طور كلی، با این كه بنیان گذاران این رویكرد در برخی موارد توجه خود را به مبنای نظری و پژوهشی آن معطوف داشته اند، اما مكتب فكری نظریه تبیین ارزش ها نسبتا ضعیف و چند شكلی بوده و مقایسه با شیوة ‌نظری، بیشتر به شیوة عملی گرایش داشته است. آن چه می آید خلاصه كوتاهی از مفاهیم و پیش فرض های این رویكرد می باشد.

 

[قلمرو تربیت اخلاقی]

     گسترة كاربرد روش های تبیین ارزش ها فراتر از اعتقاد متعصبانه به «مسائل اخلاقی» است و به انواع مختلف تصمیم گیری ها در زندگی راه می یابد. طرفداران این رویكرد خاطرنشان می كنند كه ارزش ها در هر نوع گزینش و انتخابی دخالت دارند. در این صورت، چنانچه توجه ما به «ابعاد ارزشی» اشیا معطوف گردد، عملا درمی یابیم كه هر چیزی واجد این ابعاد می باشد. با وجود این، هستة اصلی رویكرد به ارزش های مشخصی تأكید نمی كند. در واقع، در روش های آن هیچ گونه قضاوتی در مورد ارزش گذاری افراد مشاهده نمی شود به جای آن، در این وضعیت، آموزش ارزش ها سعی دارد تا شیوه هایی را برای سروسامان دادن یا پابرجا كردن نظام فردی یا سلسله مراتب ارزش ها تعلیم دهد.

     بی تردید امور شخصی از پیش برای ما دارای اهمیت و ارزش می باشد، اما برداشتی كه از مجموعه این ارزش ها به دست می دهد و نحوة ارتباط آن ها غالبا ابهام دارد، تا آنجا كه چه بسا در بین ارزش های مذكور، عناصر متناقضی وجود داشته، هیچ یك از آنها بر دیگری از برتری روشنی برخوردار نباشد. همچنین، ممكن است از انجام رفتار مطابق با این ارزش ها ممانعت به عمل آید. این در جایی است كه كسی بخواهد ارزش های خود را كه در تعارض با قضاوت های ارزشی مورد تأكید مراجع تصمیم گیری یا همردیفان است، بر جامعه تحمیل كند. بر این اساس، نظریه تبیین ارزش ها روشی برای برطرف ساختن تعارضات است كه بر پایه آن می توان برتری های اصلی خود را روشن ساخت و عزت نفس و اطمینان خود را در مورد هر نوع ارزشی كه از آن حمایت می كنیم، تعالی بخشید در اینجا تأكید بر كسب مهارت ویژه ارزش گذاری است، ولی چگونگی اجرای آن در سراسر عرصة زندگی متفاوت خواهد بود. از این لحاظ، راجع به اصول كلی ارزیابی از خود، رویكرد تبیین ارزش ها به جای این كه نتایج یا داوری ارزشی خاصی را ارائه دهد، مقدم تر از هر چیز، بر یكی ازابعاد سنت سقراطی «زندگی كنترل شده» تأكید می ورزد.

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید